مدح و مناجات با حضرت علی اکبر علیهالسلام
مَلَک خادم، مَلَک سائل، مَلَک دربان؛ علیاکبر فَلَک رَفعت به تائید فَلَک گردان؛ علیاکبر تو خَلقاً مثل جَدّت مصطفی هستی و این یعنی تو را بخشیده یزدان حُسن بیپایان؛ علیاکبر تو خُلقاً مثل ختمُ الانبیا هستی و این یعنی خدا، مدحِ تو را گُفتهست در قرآن؛ علیاکبر تو داری منطقی مثل رسول الله و این یعنی سخن گفتی فقط با منطقِ ایمان؛ علیاکبر تو آن ماهی که وقتی دیده شد در عالم ِکثرت ز چشم افتاد حُسن ِیوسف ِکنعان؛ علیاکبر تو آن ممسوسِ فیاللّهی که از ماهند تا ماهی درون بحر اوصاف ِتو سرگردان؛ علیاکبر عمو میگفت ای والله، به تو میگفت ثارالله بزن بر قلب میدان همچنان طوفان؛ علیاکبر بـرای تو ز هم پاشـیدنِ شیـرازۀ لشگـر شبیه آب خوردن بوده است آسان؛ علیاکبر نه تنها دشمنان، آن روز حتّی دوستدارانت شدند از طرزِ میدانداریت حیران؛ علیاکبر به یاد فاتح بدر و حنین و خیبر و احزاب نشاندی مرگ را بر گُردۀ گُردان؛ علیاکبر تو افتادی و بابای تو هم مُشرف به مُردن شد تو افتادی و بابا گفت: زینب جان«علیاکبر«… به یاد مـادرِ پهلـو شکـسته نالـهها کردم چو پهلوی تو را دیدم به خون غلطان؛ علیاکبر عصای پیریام برخیز من چشمم نمیبیند به سمت خیمه زینب را تو برگردان؛ علیاکبر دلم شد شرحه شرحه؛ میوۀ قلبم کنار تو بلی داغِ جوان دردیست بیدرمان؛ علیاکبر |